از خواب پا میشوید و میبینید میان موهایتان، چندتا تار سفید سر درآوردهاند. میزنید توی سرتان و با خودتان میگویید؛ «پیر شدم اما یک داستان درست و حسابی ننوشتم». بعد بلافاصله زنگ میزنید به نزدیکترین کلاس داستاننویسی دم خانهتان. اما دست نگه دارید.
مطمئناید با کلاس رفتن همه چیز حل میشود؟ آیا کلاسرفتن درد ما را دوا میکند؟ کلاس برویم، نرویم؟ آیا از این کلاسها نویسنده هم بیرون میآید؟ پرونده کوچک ما را بخوانید، شاید نظرتان عوض شد و بیخیال این کلاسها شدید، شاید هم با خواندن این مطالب بلافاصله از خانه بپرید بیرون تا با اولین تاکسی دربست، خودتان را برسانید به اولین کارگاه داستاننویسی دم خانهتان.
تا قبل از دهه50 کسی به فکرش نرسیده بود که داستاننویسی هم کلاس میخواهد. به همین علت فضای آموزش قصهنویسی بیشتر شبیه سیستم مرید و مرادی بود و اهالی قلم و کسانی که ذوق نویسندگی داشتند، داستانهایشان را در جمعهای دوستانه میخواندند و نقد میکردند و اظهارنظرها درباره آن آثار کاملا سلیقهای بود و نه براساس عناصر داستانی. اما در اوایل دهه 50 آدمهای تاثیرگذاری مثل جمال میرصادقی، صفدر تقیزاده، گلشیری و دیگران نخستین گامها را برای جدیترشدن این فضا برداشتند و کلاسهایی به شکل کارگاهی – شیوهای که تا امروز هم در اکثر کلاسها وجود دارد – برگزار کردند.
نمونههای معروف
درست است که کلاس داستاننویسی در نیمه دهه 70 و با ظهور پدیدهای به اسم «فرهنگسرا» و ازدیاد مراکز فرهنگی در سطح شهر تهران، رواج پیدا کرد و به یکباره «مد» شد، اما پیش از آن هم تجربههای آموزش داستاننویسی متعددی در جریان بود.
مثلا جما ل میرصادقی سالهاست که کلاس درس دارد. یا جواد جزینی در دورهای در ابتدای دهه 70، در حوزه هنری، هنرستان داستان نویسی به راه انداخت و فارغالتحصیل هم داشت. در اوایل پیروزی انقلاب ناصر ایرانی در کانون پرورش فکری، کلاسهایی را برای کودکان و بزرگسالان برپا کرد که تجربه موفقی هم به حساب میآمد. اما جدیترین تجربه در این زمینه مربوط میشود به اوایل دهه 60 و حوزه هنری؛ جایی که آدمهایی مثل قاسمعلی فراست، اکبر خلیلی، محسن سلیمانی، عموزاده خلیلی و مخملباف حلقه داستانی حوزه را شکل دادند.
عموزاده خلیلی میگوید: «دقیقا نمیدانم پیشنهاد تشکیل کلاسهای قصهنویسی در حوزه هنری برای اولینبار توسط چه کسی داده شد؛ مخملباف، سلیمانی، فراست یا حتی خود من! دقیقا یادم نیست ولی منشأ اصلیاش حلقه داستان حوزه بود؛ حلقه کوچکی که آن اوایل با حضور همین چند نفر شکل گرفته بود».
بعدتر که مخملباف میرود دنبال فیلمسازی، هم سر از کیهان بچهها درمیآورد و اکبر خلیلی هم کم پیدا میشود، عموزاده خلیلی به همراه رضا رهگذر – که از رادیو به جمع آنها اضافه میشود – و شاعرانی مثل قیصر امینپور و سیدحسن حسینی، جلسات قصهنویسی حوزه را پایهگذاری میکنند. این اولین تجربه آموزش قصهنویسی است که هنوز هم خیلیها معتقدند صفت «بهترین» حقش است.
خوب، بد، زشت
شیوه برگزاری اکثر کلاسهای داستاننویسی به شکل کارگاهی است؛ یعنی به این صورت که هنرجویان داستانهای خودشان را میخوانند و بعد براساس داستانهای آنها، مبانی داستاننویسی تدریس میشود.
مثلا اگر داستان کسی، زاویه دید «دانای کل» داشته باشد، استاد این شیوه روایی و عناصری که در این نوع روایت باید رعایت شود را آموزش میدهد. اما اتفاق ناخوشایند این کلاسها در این است که استاد سلیقه خودش را به هنرجویان تحمیل میکند و به جای هدایت نویسنده به سمت «درست نوشتن»، بیشتر از او «غلط» میگیرد.
تکین حمزهلو – نویسنده معروف این روزها – که خودش در چند دوره از این کلاسهای داستاننویسی شرکت کرده، چنین تجربهای دارد؛ «من داستانی داشتم که یک جمله در آن تکرار میشد اما یکی از استادان من اصرار داشت که این جمله اضافی است و باید حذف شود، درحالی که ازنظر من محور اصلی داستان همان جمله بود. خب، من اشکالات این شکلی را هیچوقت قبول نکردهام و نمیکنم».
با وجود این، هیچکس منکر این نیست که داستاننویسی ساختار و چهارچوب خاص خودش را دارد و دقیقا همین چهارچوب است که در نهایت داستان را از قطعه ادبی جدا میکند. اما اتفاق خوشایند این کلاسها ازنظر حمزهلو این است که آدم را کتابخوان میکند. او معتقد است « در این کلاسها آنقدر هنرجو را تشویق به خواندن کتاب میکنند که اگر دستآخر نویسنده حرفهای نشود، حتما یک کتاب باز و کتابخوان حرفهای از دلش بیرون میآید».
سودای قصهنویسی
«ساختار داستاننویسی» قابل آموزش است؛ کاری که در همه جای دنیا – حتی در قالب واحدهای دانشگاهی – دارد انجام میشود. اما در ایران متولی آموزش داستاننویسی بخش دولتی یا خصوصی است؟ در بخش خصوصی کلاسها یا از طرف نویسندگان صاحب سبک – که چندین و چند سال است کلاسهایشان برپاست – اداره میشود یا توسط افراد کمتجربهای که بعد از چاپ یک یا 2 کتاب توهم استادی دارند.
دیوار کلاسهای دولتی هم که همیشه آنقدر کوتاه است که به ذوق مدیر مربوطه ربط دارد و بودن یا نبودنشان کاملا سلیقهای است. راضیه تجار میگوید: «کلاسهای دولتی اگر هم بهطور مداوم برگزار شود، همیشه با کمبود مدرسان دلسوز و پیگیر مواجه است. کلاسهای خصوصی هم با انبوه آموزشهای بجا و نابجا، هنرآموز را خسته و از هدف اصلی دور میکند.
حتی در بعضی از مراکز خصوصی بازار سودجویی و کسب درآمد بر آموزش میچربد». از طرفی هم شهریه کلاسهای خصوصی درست و درمان آنقدر بالاست که هرکسی که کمی ذوق داستاننویسی دارد را مجاب میکند به استعداد درونیاش دلخوش کند و عطای آموزش را به لقایش ببخشد.
اما وضعیت کلاسهای داستاننویسی در شهرستانها هم دست کمی از پایتخت ندارد. در شهرستانها کلاسهایی که از سوی استادان و نویسندگان برجسته – که اکثرا در تهران هم ساکن هستند – برگزار میشود، به علت پروازیبودن این اساتید، آنقدر فشرده برگزار میشود که آنها مجبورند همان مبانی را که در 2 یا 3 ترم به بچهها تدریس میکنند، در عرض 3-2 روز آموزش دهند.
داستاننویسی، آموزش یا استعداد
اما بحثی که همیشه مطرح بوده این است که چیزی به اسم آموزش داستاننویسی چقدر منطقی و عملی است و اصلا از دل این کلاسها «نویسنده» بیرون میآید یا نه. جمال میرصادقی معتقد است داستاننویسی فقط 5 درصد به استعداد ربط دارد و آموزش نقش مهمی در تربیت داستاننویس دارد. او که در جریان نوشتن یکی از کتابهایش به این نتیجه میرسد که میشود به سادگی داستاننویس تربیت کرد، میگوید: «من با اینکه میگویند نویسندگی به استعداد است مخالفم.
شاید حداکثر 3 تا 5درصد این کار به استعداد آدم برمیگردد و بقیه به 3 عامل اساسی علاقهمندی، پشتکار و شناخت داستان بستگی دارد». او در ادامه از نویسندگانی مثل منیرو روانیپور، حسن اصغری، حسین آبکنار و خیلیهای دیگر به عنوان نمونههای موفق این کلاسها نام میبرد.
ولی عموزاده خلیلی چندان دل خوشی از نامبردن اسم خاصی ندارد و میگوید: «من شاهد دعوای 2 دوست جوانتر از خودم بودم که هریک مدعی کشف دیگری بود! حالا بعد از 16-15 سال که هرکدام چندین و چند کتاب منتشر کردهاند و دعوای کهنهشان هنوز باقی است. بنابراین من رسما اعلام میکنم در طول دورهها و کارگاههای مختلف قصهگوییام، مرتکب کشف هیچ قصهگویی نشدهام!».
اما عموزاده خلیلی در مورد کلاسهای داستاننویسی نظر منحصر به فردی دارد. او معتقد است بحث در مورد کلاسهای داستاننویسی و خوب و بد بودن آنها، جواب قاطع و قطعی ندارد. به نظر عموزاده: «اگر بخواهیم مسئله را به سادهترین نحو بیان کنیم، داستاننویسی هم استعداد فردی میخواهد هم آموزش.
از منظر پیچیدهتر، داستاننویسی فرایندی است که باید مرحله به مرحله طی شود تا موجودی به نام داستان متولد شود». عموزاده میگوید: «اگر کسانی از من سؤال کنند که من به کلاس داستاننویسی بروم یا نه، من جوابهای متفاوتی به آنها خواهم داد. کلاس داستاننویسی ممکن است برای فردی مفید باشد و برای دیگری مضر؛ یعنی در حقیقت نمیشود افراد مختلف را سر یک کلاس داستاننویسی نشاند. ممکن است یکی نیاز به آموزش تئوری داشته باشد اما آموزش دیگری این باشد که مثلا برو 3 روز در اتوبوس یا مترو بنشین و رفت و آمد مردم را تماشا کن.
به نظر من، اگر قرار باشد کلاس داستاننویسی تشکیل شود باید به تعداد آدمهای علاقهمند به داستاننویسی، کلاس، استاد و روش تدریس متفاوت وجود داشته باشد».
موافق: جمال میرصادقی:
تا آنجا که من در این سالها تجربه کسب کردهام، فقط 5درصد نویسندگی استعداد است. بقیهاش آموزش، مطالعه و پشتکار است، نویسندگان بزرگ جهان لزوما بهره هوشی بالایی نداشتهاند. مگر چند نفر مثل چخوف بودهاند؟ بقیه فقط راه نوشتن را یادگرفته بودند. مهم همین است. توی این کلاسها میشود راهش را یاد گرفت. البته بدون کلاس و با مطالعه خیلی زیاد هم میشود . اما کلاس این اتفاق را سرعت میدهد.
ممتنع: عرفان نظر آهاری:
داستاننویس شدن بستگی به خیلی چیزها دارد. هر هنری همانقدر که نیاز به استعداد دارد به آموزش هم نیازمند است؛ البته تأثیرگذاری این کلاسها به عواملی مثل استاد، روش تدریس، مطالبی که آموزش داده میشود و... بستگی دارد. من تا به حال از کلاسهای داستاننویسی استفاده نکرده ام ولی معتقدم با خواندن کتابهایی مثل آثار آموزشی جمال میرصادقی میشود داستاننویسی را یاد گرفت.
مخالف :فریدون عمـوزاده خلیلی:
شاید بتوان برای این کــلاسها هـدفهـا و انگیزههای نانوشته پیدا کرد. پرورش، کشف و معرفی استعدادهای قصهنویسی، هدفهای ارزشمند و دهانپرکنی بود اما حالا بعد از 4-23 سال، این هدفها در ذهن من لااقل به شدت مورد تردید است. «پرورش قصهنویس» غیرقابل تحملترین اهانتی است که میتوان به استعدادهای جوان کرد. نویسندگی استعداد میخواهد؛ فقط استعداد.
کسی حق ندارد درودیوار را تماشا کند
این فهرست تمام مدرسان کلاسهای داستاننویسی این سالها نیست. کسانی مثل راضیه تجار، حسین فتاحی، شیوا ارسطویی، احمد غلامی و حتی چهرهای سینمایی مثل ناصر تقوایی هم آموزش نویسندگی میدهند. اینها که میخوانید گپهایی کوتاه است برای رسیدن به تصویری دقیقتر از کلاسهای داستاننویسی. ایثار قنواتی
جمال میرصادقی؛ فقط کتاب بخوان
میرصادقی بعد از کارمندی در اداره امور استخدامی کشور، سازمان اسناد ملی ایران و کتابداری در دانشسرای تربیت معلم، بالاخره تصمیم گرفت نویسنده باشد؛ نویسندهای که آثارش به زبانهای آلمانی، ایتالیایی، روسی و عربی ترجمه شده است. از جمله آثار او «زندگی را به آواز بخوان»، «اضطراب اسماعیل» و «شب چراغ» است.
- از کی کلاس داستاننویسی داشتید؟
حدود 20 سال است که کلاس قصهنویسی دارم.
- در کلاستان چی تدریس میکنید؟
مبانی داستاننویسی. من به بچهها نوشتن آموزش میدهم و دست آخر آنها را داستاننویس میکنم.
- شاگردان برتر کلاستان چه کسانی بودند؟
گیتی رجبزاده، منیرو روانیپور، هوشنگ آشورزاده و حسن اصغری.
- چه اتفاقی در کلاستان میافتد؟
برای ورود به کلاس باید قبل از هر چیز 4 کتاب «جهان داستان غرب» و «جهان داستان ایران» (جلد 1 و 2) را بخوانید. داستانها در کلاس هم چندین بار خوانده میشود.
- این کلاسها آدم را نویسنده میکند؟
اصلا به استعداد اعتقادی ندارم. هر کس داستاننویسی را دوست دارد، با شرکت در کلاسهای داستاننویسی میتواند نویسنده شود. هر کس که بهره هوشی متوسطی داشته باشد و کتاب و فیلمنامه زیاد مطالعه کند، میتواند به نتیجه برسد. مهم این است که افراد از دوران کودکی و نوجوانی در فضای ادبیات و کتابخوانی قرار بگیرند.
- یک دوره کلاستان چقدر طول میکشد؟
کلاسهای من دورهای نیست. دانشجویان در طول 5-4 ماه اصول را یاد میگیرند و بعد داستانهاشان را میخوانند و ایرادهایشان را برطرف میکنم.
- شهریه کلاستان چقدر است؟
40 هزار تومان ورودی هر هنرجو است. شهریه ثابت هم ماهی 20 هزار تومان است.
محمود گلابدرهای؛ آموزش همیشگی است
گلابدرهای میگوید جلال آلاحمد در سال50، در حاشیه کتاب «افسانه اسیران»اش نوشته «حضرت، دست از این مسخرهبازی بردار. میخواهم را باید سر هم بنویسی، همانطور که من مینویسم. تو آبروی من را بردهای!» و بهخاطر اینکه امیرخانی چند وقت پیش در یک برنامه تلویزیونی مدعی شده که چنین رسمالخطی ابداعی خودش است، تقریبا از پشت تلفن جیغ میکشد، بعد حسابی درد دل میکند و دست آخر به سؤالهایمان جواب میدهد.
- از کی کلاس داشتید؟
از سال 80 تا 82 در فرهنگسرای جوان. 2سال هم هست که در فرهنگسرای قانون کلاسهایم برپاست.
- در کلاستان چی تدریس میکنید؟
من با استفاده از تکنیک جدیدی تدریس میکنم. درست مثل کلاس رانندگی، با تمام جزئیات داستاننویسی را تدریس میکنم.
- شاگردان برتر کلاستان چه کسانی بودند؟
نام نمیبرم، ممکن است به بقیه بربخورد.
- چه اتفاقی در کلاستان میافتد؟
در کلاس بچهها داستانهایشان را میخوانند. وقت خواندن داستان هم کسی حق ندارد در و دیوار را تماشا کند. دیگران درباره داستان یادداشت برمیدارند و بعد آن را نقد میکنند. موقع نقد هم کسی که داستاناش را خوانده، باید یادداشت بردارد. آخر سر هم من نظرم را میدهم تا قصه کامل شود. بعد برای هفته بعد آن فرد داستانش را درست میکند و اگر نوبتش بود در کلاس میخواند.
- این کلاسها آدم را نویسنده میکند؟
من آدمهایی در کلاسم دارم که مطمئنم در آینده از غولهای ادبیات خواهند بود.
- یک دوره کلاستان چقدر طول میکشد؟
کلاسهای من دورهای نیست. من شاگردی دارم که یک روز است سر کلاسم میآید، درحالی که بغلدستیاش 3 سال است که شاگردم است.
- شهریه کلاستان چقدر است؟
من در فرهنگسرا تدریس میکنم. هرکس بخواهد پول بگیرد، خودم کتکش میزنم.
صفدر تقیزاده؛ استعداد شرط است
صفدر تقیزاده بیشتر از اینکه قصهگو باشد، مترجم قصههاست. از او ترجمههای درخشانی به یاد داریم.«مرگ در جنگل» یکی از اولین مجموعه داستانهای ترجمه بود که او به ما هدیه داد. بهجز این، تقیزاده به کشف و حمایت از استعدادهای جوان هم شهرت دارد.
- از کی کلاس داستاننویسی داشتید؟
از همان ابتدا تا اواسط سال پیش کلاسهایم برپا بود اما متأسفانه به دلیل سفر در حال حاضر کلاس ندارم.
- در کلاستان چی تدریس میکنید؟
تعالیم مربوط به داستاننویسی دیگر!
- شاگردان برتر کلاستان چه کسانی بودند؟
جعفر پناهی، فرخنده آقایی، انسیه شاه حسینی و زهره خاتمی.
- چه اتفاقی در کلاستان میافتد؟
یک داستان برجسته از آثار برتر داستاننویسی دنیا خوانده و نقد میشود و در مرحله آخر، خود دانشجویان داستان مینویسند.
- این کلاسها آدم را نویسنده میکند؟
استعداد شرط اول قصهنویسی است. افرادی که دارای قریحه داستاننویسی هستند، با شرکت در کلاسهای داستاننویسی و پرورش قریحهشان میتوانند پیشرفت کنند.
- یک دوره کلاستان چقدر طول میکشد؟
معمولا 6 ماه.
- شهریه کلاستان، چقدر است؟
کلاس داستاننویسی من رایگان است و هر کس دوست داشته باشد، برای خالی نبودن عریضه مبلغی میپردازد.
محمدرضا سرشار؛ داستان در 3 مرحله
محمدرضا سرشار همان آقای قصهگوی قصه ظهر جمعه است که همه ما او را به نام «رضارهگذر» میشناسیم؛ آقای قصهگویی که بعد از چند دهه، با خداحافظیاش از قصه ظهر جمعه، کلی خاطره و نوستالژی را با خودش یکجا برد. سرشار بیش از 85 عنوان کتاب در قالب داستان و نقد داستان نوشته که بعضی از آنها به زبانهای اردو و انگلیسی ترجمه شده.
- از کی کلاس داستاننویسی داشتید؟
در دهه60 در حوزه هنری و در دهه 70 در زمینه ادبیات کودک کلاس داستاننویسی داشتم. در اوایل دهه 80 هم در مدرسه علمیه بانو امین کلاس داشتم. در حالحاضر هم دورههای نقد ادبی برگزار میکنم.
- در کلاستان چی تدریس میکنید؟
مبانی داستاننویسی در قالب کلاسهای داستاننویسی 1، 2 و 3 تدریس میشود.
- شاگردان برتر کلاستان چه کسانی بودند؟
راضیه تجار، سمیرا اصلانپور، محمدرضا محمدی پاشاک و جواد جزینی.
- چه اتفاقی در کلاستان میافتد؟
داستاننویسی1 به صورت تئوری برگزار میشود. در داستاننویسی 2، 5 رمان انتخاب میشود که بین دانشجویان تقسیم میشود و بعد از مطالعه، سر کلاس آنها را نقد میکنند. در داستاننویسی3 هم کمکم دانشجویان خودشان شروع میکنند به داستاننویسی.
- این کلاسها آدم را نویسنده میکند؟
این کلاسها و استاد خوب در پرورش ذوق و قریحه افراد نقش مهمی دارد اما متاسفانه این روزها پیداکردن چنین استادی سخت است.
- یک دورهاش چقدر طول میکشد؟
جلسه نقد که دورهای نیست و تا هر وقت توفیق داشته باشیم ادامه دارد.
- شهریه کلاستان چقدر است؟
کلاسهای نقد به صورت رایگان است.
جواد جزینی؛ نویسندگی تضمینی 2 ساله
جواد جزینی را بیشتر دانشجویان اهل ادبیات و داستان میشناسند، چون او یکی از فعالترین نویسندههایی است که کلاس کارگاهی داستاننویسیاش همیشه برپا بوده. جزینی حتی مدتی «هنرستان داستاننویسی» داشت. او این روزها دبیر انجمن نویسندگان است و آخرین کتابش - «کسی برای قاتل گریه نمیکند» - را زیر چاپ دارد.
- از کی کلاس داستاننویسی داشتید؟
15 سال است که بخش آموزش داستاننویسی حوزه هنری را بر عهده داشتهام که شامل آموزش حضوری و غیرحضوری است.
- در این کلاستان چی تدریس میکنید؟
مبانی شناخت داستاننویسی، آشنایی با ادبیات مشروطه، آشنایی با ادبیات معاصر، نقد ادبی، نویسندگی خلاق و کارگاه داستاننویسی.
- شاگردان برتر کلاستان چه کسانی بودند؟
حمیدرضا داداشی، علی مهر و ماه منیر شهبازی البته اینها کسانیاند که کتاب دارند، برخی هم هستند که به عنوان منتقد ادبی فعال هستند.
- چه اتفاقی در کلاستان میافتد؟
این کلاسها به صورت کارگاهی است و البته تکالیفی از قبیل مطالعه جنبی و خواندن مباحث تئوریک دارد که هنرجو را وادار به آشنایی بیشتر با این مباحث میکند.
- این کلاسها آدم را نویسنده میکند؟
بعد از پاسخهایی مکرری که در غرب به این سؤال داده شد، از 100 سال پیش در کشورهای پیشرفته، نهادهای رسمی نویسندگی خلاق دایر شده است. ذوق نویسندگی امری غیر آموزشی است اما میشود به کسانی که ذهن قصهگو دارند یاد داده شود که چگونه داستان بنویسند.
- یک دوره کلاستان چقدر طول میکشد؟
2 سال.
- شهریه کلاستان چقدر است؟
من تدریس خصوصی ندارم. قیمت این کلاسها را هم مراکز فرهنگی – مثل فرهنگسراها و دانشگاهها – که من در آنجا تدریس میکنم مشخص میکنند.
شهسواری؛ نویسنده؟ نمیدانم
محمد حسن شهسواری متولد 1350 در بیرجند است. او که سه گانه «پاگرد»، «شبگرد» و «خوابگرد» را در کارنامهاش دارد، قرار است این روزها، مجموعه داستان «تقدیم به چند داستان کوتاه»اش هم روانه بازار شود. کلاسهای او هم شهرت دارد.
- از کی کلاس داستاننویسی دارید؟
2 سال است.
- در کلاستان چی تدریس میکنید؟
کلاس داستان کوتاه و رمان به صورت کارگاهی در کـلاس، دانـشـجــویان داسـتانهـایشـان را میخوانند و مباحث داستاننویسی از روی همان نمونهها تدریس میشوند.
- شاگردان برتر کلاستان چه کسانی بودند؟
من تمایل ندارم که از کسی نام ببرم.
- چه اتفاقی در کلاستان میافتد؟
برای کلاس رمان مصاحبه گذاشتهام. میخواستم با زبان بچهها و آثارشان آشنا شوم. برای کلاس رمان نیاز به مطالعه زیاد و تجربه زندگی است.
- این کلاسها آدم را نویسنده میکند؟
نمیدانم.
- یک دوره کلاستان چقدر طول میکشد؟
12 جلسه.
- شهریه کلاستان چقدر است؟
من دقیقا نمیدانم چون با «شهر کتاب» قرارداد میبندند. فکر میکنم هر ترم حدود 55 هزار تومان باشد.
فیروز زنوزی؛ آموزش چطور ننویسیم
فیروز زنوزی جلالی، ناخدا یکم کمیسر دریایی است که اغلب او را با دور دوم داستاننویسیاش (سال 1365) میشناسند، ولی او، 17 سال قبل از آن هم داستان مینوشت. درحالحاضر هم علاوه بر فیلمهای مستند و نمایشنامهنویسی، منتقد، مدرس و کارشناس بخش داستان حوزه هنری است. از آثار داستانی او «سالهای سرد»، «خاک و خاکستر»، «روزی که خورشید سوخت» را میشود نام برد.
- از کی کلاس داستاننویسی داشتید؟
از 6 - 5 سال پیش.
- در کلاستان چی تدریس میکنید؟
من با فرم معلم و شاگرد کاملا مخالف هستم. داستانهایی که توسط بچهها نوشته شده، خوانده میشود و از روی همان داستانها وارد اصول داستاننویسی میشویم.
- شاگردان برتر کلاستان چه کسانی بودند؟
خانم قره گوزلو، رحمتی، جعفری و عزیزی.
- چه اتفاقی در کلاستان میافتد؟
در کلاس من اتفاق بدی نمیافتد. بچهها داستانهایشان را میخوانند و بعد دربارهشان حرف میزنیم. بعضیها هم جلسات اولشان است و اصلا مطالعهای در این زمینه ندارند، فقط گوش میدهند و بعد کمکم خودشان وارد بحث میشوند.
- این کلاسها آدم را نویسنده میکند؟
از دل این کلاسها نویسنده حرفهای بیرون نمیآید؛ فقط میانبری است که میتواند روند داستاننویسشدن شخص را تسهیل کند. ما نمیتوانیم به فرد بگوییم چطور بنویسد اما میتوانیم کمکش کنیم چطور ننویسد.
- یک دورهاش چقدر طول میکشد؟
کلاسهای من دورهای نیست. شاگردانی دارم که 3 سال است میآیند و بعضیها هم 6 ماه است که وارد این کلاسها شدهاند.
- شهریه کلاستان چقدر است؟
تا این لحظه که شهریه دریافت نکردهام.
مصطفی مستور؛ نویسنده نه، فقط منتقد
مصطفی مستور اوایل دهه70 در دانشگاه شهید چمران اهوازکلاس داشت؛ دانشگاهی که مستور، کارشناسی ارشد ادبیات را آنجا گذرانده. بعد از آن مستور در مشهد و تهران نویسندگی را تدریس کرد.
البته مستور، خودش میگوید خیلی از ارتباط نزدیک با هنرجوها لذت نمیبرد. حتی در محتوای کارگاه و سرفصلی که در یک دوره ارائه میدهد، این محافظهکاری به چشم میخورد. در کارگاههای مستور، خبری از حضور ادبیات ایران نیست و وقت تحلیل داستان که برسد، فقط به آثار نویسندههایی مثل جومپا لاهیری، کارور، براتیگان، همینگوی و... پرداخته میشود. هر جلسه از کارگاه داستاننویسی مستور، در یک دوره 10جلسهای، به 3بخش تقسیم میشود.
در بخش اول کارگاه، به ارائه مطالب نظری پرداخته میشود؛ مثلا شیوههای شخصیتپردازی، چگونگی نوشتن گفتوگو در داستان یا انواع زاویهروایت. بخش دوم کارگاه به تحلیل داستان اختصاص دارد؛ بهعنوان نمونه اگر در بخش ابتدایی کارگاه، اصول نوشتن گفتوگو تدریس شده، شاید برای تحلیل، داستان «جایی تمیز و پرنور» همینگوی انتخاب شود. در بخش آخر کلاس هم کارها و تکالیف هنرجوها بررسی میشود.
مصطفی مستور، درباره برگزاری کارگاههای داستاننویسی اعتقاد دارد که «این کلاسها معمولا برآیندشان ساختن نویسنده نیست - که غالبا هم اینگونه است - اما کارگاههای داستاننویسی میتوانند منتقدهای خوبی تربیت کنند که میشود این امر را به عنوان یک هدف در نظر گرفت». مصطفی مستور، نوشتن را استعدادی ذاتی میداند و کار مدرس کارگاه را بهگونهای کشف و پرورش این استعداد میداند؛ همین. احسان اسیوند
تجربه ریموند کاروراز کلاس نویسندگی
ریموند کارور، در شروع فعالیتش به کلاس داستاننویسی رفته و بعدها که برای خودش کسی شد، مدرس این کلاسها شد و از این نظر، نمونهای جذاب است. در زیر ابتدا تجربه کارور از سر کلاس نویسندگیرفتن و سپس تجربه یکی از شاگردانش (جی مک اینرنی، روزنامهنگار) از حضور سرکلاسهای او را میخوانید. از مقایسه میان 2 نوشته، کاملا تاثیر استاد کارور بر شیوه کلاسداریاش پیداست.
کارور شاگرد
ریموند کارور: جان گاردنر، وقتی در پاییز 1958 در کلاس مقدماتی داستاننویسی ثبتنام کردم، تدریس میکرد. روز اول کلاس، ما را برد بیرون و گفت روی چمنها بنشینیم. تا جایی که یادم هست، 7-6 نفر بودیم. پیش تکتکمان آمد و پرسید که کار کدام نویسندهها را دوست داریم. یادم نیست چه کسانی را نام بردیم اما حتما آنهایی که باید، نبودند.
گفت که فکر نمیکند هیچکداممان آن چیزی را که برای نویسنده واقعیشدن لازم است داشته باشیم اما گفت که هر کاری از دستش بربیاید، برایمان میکند، گرچه معلوم بود انتظار ندارد حاصل زیادی داشته باشد. بهطور ضمنی معلوم بود که قرار است سفری را آغاز کنیم و بهتر است کلاهمان را دودستی بچسبیم.
گاردنر گفت که بودنش در آن کلاس برای این است که به ما بگوید کار کدام نویسندگان را بخوانیم . یادم هست که گفت نویسنده، نویسنده به دنیا میآید اما میتوان نویسنده هم ساخت. (این حرف حقیقت دارد؟ واقعا نمیدانم.) [ترجمه: فرزانه طاهری، کلیسای جامع ]
کارور استاد
جی مک اینرنی: این بخت را داشتم که در اوایل دهه 80 دانشجوی کارور باشم. او با تدریس، گذران میکرد. این کاری بود که از روی ناچاری میکرد و به مذاقش خوش نمیآمد.شیوه او در کلاس این بود که هر هفته یکی از مجموعههایی را که دوست داشت، از نویسندههای معاصر گرفته تا نویسندههای قرن نوزدهم، تعیین میکرد و ما این کتابها را میخواندیم و 2 ساعتی درباره آنها بحث میکردیم (روسهای قرن نوزدهم را دوست داشت).
کلاس به این ترتیب شروع میشد که ری چیزی میگفت شبیه «خب، بچهها، میونهتون با فلان نویسنده چطوره؟» قسمتهای دلخواه کتابها را میخواند و میگفت که چه چیزهایی از کتاب را دوست داشت و وارد جزئیات میشد. ری میگفت که در تمام طول نویسندگیاش، وقتی که مینوشت، احساس میکرد که گاردنر از بالای سرش دارد نگاه میکند و نحوه پیشرفت کار را تایید میکند یا خطاها را میگیرد. میگفت معلم خوب چیزیاست، مثل یک وجدان ادبی.[ترجمه: جعفر مدرس صادقی، لاتاری، چخوف و داستانهای دیگر]
وضعیت کلاسهای داستاننویسی آنطرف آب
از دهه 50میلادی، در آکادمیهای انگلستان و آمریکا دورههای رسمی آموزش داستاننویسی (با عنوان «نویسندگی خلاق» (Creative Writing) راه افتاد و این خیلی عجیب بود، اگر بدانیم روزگاری اصلا طرح چنین مسئلهای که میتوان با برگزاری چند نشست، «هنر» را آموزش داد، مطرح نبود.
مثلا رمانتیستها، «هنرمند» را واسطه بین خدا و انسان میدانستند و اعتقاد داشتند که هر کسی نمیتواند محمل این فیض شود. (حتی در دوران معاصر، گابریل گارسیا مارکز دائم بر مادرزادی بودن داستاننویس شدن تاکید میکند). همه نظریههایی که قبل از رواج دورههای آموزش نویسندگی وجود داشت، بر «الهامیافتگی» نویسنده (ارتباط او با نیروهای ماورایی) و تمایز ویژه او با دیگران تاکید داشت.
اما پس از آن، در «معبد» به روی همه باز شد؛ آدمها میتوانستند به این کلاسها بروند، دورهای بگذرانند و مدرک رسمی «نویسندگی» بگیرند. اما یکی از مهمترین دلایل راه افتادن این کلاسها، کسب درآمد برای نویسندهها بود. غالب آنها زندگی پرمخاطرهای داشتند و به یک منبع دائمی درآمد نیاز داشتند تا بتوانند با خیال راحت به کارشان برسند.
مدتی که گذشت، به این کلاسها ایرادهایی وارد شد. یک دسته از این ایرادها متوجه نویسندهها بود؛ میگفتند وابستگی نویسندهها به دانشگاهها باعث محافظهکار شدن آنها و خنثی شدن دید انتقادی آنها میشود و ایراد دیگر، محدود شدن حوزه زندگی و تجربه نویسندهها به محیط بسته دانشگاهها و خالی شدن داستانهای آنها از شور و طراوت بود.
یک دسته ایراد هم به دانشجوهای این کلاسها برمیگشت؛ عدهای اعتقاد داشتند که نتیجه این کلاسها به جای اینکه تربیت داستاننویس باشد، تربیت مدرس «داستاننویسی» است؛ یعنی دانشجوها به جای اینکه در عمل چگونه نوشتن را بیاموزند، تبدیل به انبانی از تئوریهای نوشتن میشوند.
ایراد اساسی دیگر به حفظ لحن (صدای) ویژه دانشجوها در داستان مربوط میشد؛ عدهای اعتقاد داشتند که دانشجو در اغلب موارد تحت تاثیر سبک استاد صدای ویژه خودش را از دست میدهد و به سبکی که احتمالا به مرور زمان خودش میتوانست به آن برسد، دیگر نمیرسد.
کلاسهای داستاننویسی کلا از 2 حال نمیتواند خارج باشد؛ یک نمونه ناموفق، نمونهای است که در آن استاد، اقتدار خودش را به دانشجویاناش تحمیل میکند و آنها را تشویق و وادار به تقلید از نوع نگارش ویژه خودش میکند. چنین وضعیتی (مثل اغلب کلاسهای داستاننویسی ایران) تنها منجر به تکثیر تاسفبرانگیز آن استاد خاص خواهد شد و باعث خفگی استعدادها و سبکهای بالقوه دانشجویان میشود و احتمالا خوانندگان را از شنیدن صداهای تازه دلنواز محروم میکند. برعکس استادهای موفق که به دانشجویانشان اجازه میدهند آزادانه تجربهگری کنند و به مرور و با آزمون و خطا صدای ویژه خود را پیدا کنند و آنها را به سمت یک نوع خاص از نوشتن هل نمیدهند.
چقدر باید پرداخت؟
اکثر نویسندگانی که با آنها در مورد کلاسهایشان صحبت کردیم، از گفتن نرخ تدریسشان طفره رفتند. ولی برای اینکه قیمت کلاسها دستتان بیاید، فهرستی از حداقل و حداکثر تقریبی این قیمتها آماده کردهایم:
کلاس به صورت جلسهای
هر جلسه: از 20 تا 40 هزار تومان
کلاس به صورت ترمی
هر ترم: از 60 تا 140 هزار تومان
کلاس به صورت دوره 3 ترمی
هر دوره: از 150 تا 400 هزار تومان
کلاس به صورت سالانه
هر سال:از 200تا 400هزارتومان
ایثار قنواتی- زهرا سپیدنامه- علی بهپژوه